۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

برترين اختراع‌هاي تصادفي تاريخ

دنياي علم سرشار از کشفيات و اختراعات اتفاقي است که تنها ذهن خلاق دانشمندان مي‌توانست با استفاده درست از آنها به نتيجه دلخواه برسد. به گزارش بانکي دات آي آر ، پاپ‌ساينس نيز در گزارشي، ده اختراع تصادفي قرن نوزدهم و بيستم را معرفي کرده است.

اجاق مايکروويو – پرسي اسپنسر


پرسي اسپنسر که پس از انجام خدمت سربازي خود در نيروي دريايي ايالات متحده، در شرکت ريتون مشغول به کار شد؛ به عنوان يک نابغه الکترونيک شناخته مي‌شد. در سال ۱۹۵۴ / ۱۳۳۳ اسپنسر مشغول ور رفتن با يک مگنترون مايکروويو -که در آرايه‌هاي راداري از آن استفاده مي‌شود- بود، که ناگهان صداي عجيبي شبيه جلز و ولز کردن را در شلوار خود احساس کرد. اسپنسر با متوقف کردن کار خود، يک بسته شکلات را در جيب شلوارش پيدا کرد که شروع به ذوب شدن کرده بود. با درک اين مطلب که تشعشع مايکروويو خروجي از مگنترون باعث اين اتفاق شده بود، اسپنسر سريعا در خصوص استفاده‌هاي عملي از اين ويژگي براي آشپزي مشغول به کار شد. نتيجه نهايي کار وي اجاق مايکروويو يا همان مايکروفر است که امروزه به عنوان ناجي تمام مردان مجرد و دوست‌داران خوراکي‌هاي فوري در سرتاسر دنيا شناخته مي‌شود!


ساخارين، قند مصنوعي – ايرا رمسن، کنستانتين فالبرگ


در سال ۱۸۷۹ / ۱۲۵۸ ايرا رمسن و کنستانتين فالبرگ که مشغول کار در آزمايشگاهي در دانشگاه جان هاپکينز بودند، کار خود را براي خوردن غذا تعطيل کردند. اما فالبرگ فراموش کرد که قبل از غذا خوردن دست‌هايش را بشويد. اين کار معمولا به مرگ فوري بسياري از شيمي‌دانان منجر مي‌شود، اما در مورد وي اين کار منجر شد تا مزه شيرين و عجيبي را در تمام طول غذا خوردن احساس کند. اين اتفاق منجر به ساخته شدن نخستين شيرين‌کننده مصنوعي جهان شد. آنها نتايج کارشان را با يکديگر منتشر کردند، اما تنها نام فالبرگ که اين ماده را کشف کرده بود در حق امتياز اين محصول ذکر شد. نامي که امروزه در بسته‌هاي صورتي رنگ اين محصول در همه جا ديده مي شود. به نظر مي‌رسد که رمسن در اين ماجرا به نوعي دور زده شده است. رمسن بعدها در اين مورد گفت: «فالبرگ يک رذل واقعي است. من از اين ‌که اسم خودم را با اسم وي در يک جمله بشنوم، واقعا متنفرم!»

فنر آب زير کاه (Slinky) – ريچارد جيمز


در سال ۱۹۴۳ / ۱۳۲۲، مهندس نيروي دريايي آمريکا ريچارد جيمز مشغول تحقيق در اين خصوص بود که چطور مي‌توان با استفاده از فنر، تجهيزات حساس بيرون کشتي‌ها را از نوسانات شديدي که منجر به خرابي آنها مي‌شود، محافظت کرد. در حين کار وي يکي از مدل‌هاي خود را با عصبانيت از روي ميز به پايين پرتاب کرد. اما اختراع وي به جاي اين‌که محکم با زمين برخورد کند، به شکل زيبايي به سمت پايين جهش کرد و مجددا شکل اصلي خود را به دست آورد؛ خيلي بيهوده، خيلي فرز و خيلي آب زير کاه! اين فنر به يک اسباب‌بازي محبوب براي کودکان تبديل شد. قبل از اين‌که هر کودکي بتواند با پيچاندن و کشيدن فنري که پدر و مادرش براي وي خريده بودند، نهايتا آن را خراب کند، ۳۰۰ ميليون از اين فنرها در دنيا فروخته شده بود!


خمير بازي – شرکت Kutol Products


پيش از اينکه خمير بازي Play-Doh به يک ابزار آموزشي مفيد در فرايند تربيت کودکان تبديل شود، به عنوان يک محصول پاک‌کننده اختراع شده بود. اين خمير ابتدا به عنوان محصولي براي تميز کردن کاغذديواري‌هاي کثيف به بازار معرفي شد، اما اين مساله مربوط به قبل از زماني مي‌‌شود که شرکت توليد کننده آن در سراشيبي سقوط قرار گيرد. آن‌چه شرکت Kutol Products را از ورشکستگي نجات داد، موفقيت محصول آنها در تميز کردن ديوارها نبود، بلکه استفاده بچه‌هاي دبستاني از اين محصول براي خلق کاردستي‌هاي مجسمه‌سازي سال نو بود. با حذف ترکيبات پاک‌کننده و اضافه کردن رنگ و يک عطر ملايم، شرکت محصولات کوتول پاک‌کننده خود را به يکي از محبوب‌ترين اسباب‌بازي‌هاي تمام تاريخ تبديل کرد: خمير مجسمه‌سازي. به اين ترتيب شرکتي که در حال ورشکستگي بود، ناگهان به موفقيت عظيمي رسيد. گاهي اوقات شما نمي‌دانيد که چقدر باهوش هستيد، تا اين‌که يکي از راه مي‌رسد و شما را متوجه آن مي‌کند!

چسب همه کاره – هري کوور



در يکي از آشفته‌ترين لحظات اکتشاف در طول تاريخ، دکتر هري کوور از آزمايشگاه کداک در سال ۱۹۴۲ / ۱۳۲۱ دريافت که ماده سيانواکريليت که وي ساخته بود، يک شکست نااميدکننده محسوب مي‌شود. بر خلاف انتظار وي، اين ماده به هيچ وجه براي ساخت يک دستگاه زاويه‌ياب با دقت بالا مناسب نبود. ماده‌اي که وي ساخته بود به طرز باورنکردني به هر چيزي مي‌چسبيد، بنابراين وي اين ماده را فراموش کرد. شش سال بعد هنگامي‌که کوور سرپرست يک پروژه در خصوص طراحي پوشش جديدي براي هواپيما بود، باز هم ترس از بلااستفاده بودن سيانواکريليت تمام وجود وي را فررا گرفت. اما اين دفعه کوور مشاهده کرد که اين ماده، اتصالي قوي را بدون نياز به گرم کردن ايجاد مي‌کند. کوور و گروهش مواد مختلفي را در آزمايشگاه با استفاده از اين ماده تعمير کردند و در نهايت يک استفاده مفيد را براي اين ماده ديوانه کننده پيدا کردند. کوور حق امتياز کشف خود را ثبت کرد و در سال ۱۹۵۸ / ۱۳۳۷ سانواکريليت به عنوان يک چسب همه کاره در تمام فروشگاه‌ها عرضه شد.


تفلون – روي پلانکت


دفعه بعد که شما يک نيمرو را بدون چسبيدن به کف ماهي‌تابه درست کرديد، از شيمي‌داني به نام روي پلانکت تشکر کنيد که به صورت کاملا اتفاقي در سال ۱۹۳۸ / ۱۳۱۷ تفلون را اختراع کرد. پلانکت هنگامي‌که به محصول آزمايش خود در يک سردخانه سر مي‌زد، اميدوار بود که توانسته باشد نوع جديدي از CFC ها را بسازد. اما هنگامي‌که وي محفظه‌اي را که تصور مي‌کرد بايد سرشار از گاز باشد بررسي کرد، متوجه شد که ظاهرا تمام گاز ناپديد شده است و تنها تعدادي پولک سفيد باقي مانده است. پلانکت شيفته اين خرده‌هاي شيميايي مرموز شد و مشغول مطالعه بر روي خواص آنها شد. ماده جديد ثابت کرد که يک روان‌کننده عالي با نقطه ذوب فوق‌العاده بالا است. اين ماده ابتدا در جعبه دنده‌هاي نظامي استفاده شد و امروزه از آن براي توليد ظروف نچسب آشپزخانه استفاده مي‌شود.


باکليت – لئو بيکلند


در سال ۱۹۰۷ / ۱۲۸۶، لاک شيشه‌اي عمدتا براي عايق کردن قسمت‌هاي داخلي تجهيزات الکترونيکي اوليه مانند راديو و تلفن استفاده مي‌شد. صرف‌نظر از اينکه اين ماده از بدن نوعي سوسک آسيايي به دست مي‌آمد، وسيله خوبي بود. البته اين ماده ارزان‌ترين يا ساده‌ترين راه براي عايق کردن يک سيم به شمار نمي‌رفت. ماده‌اي که شيمي‌دان بلژيکي، لئو بيکلند به جاي اين ماده يافت، پلي‌اکسي‌بنزيل‌متيلن‌گليکول‌آنيدريد بود. اين ماده که نخستين پلاستيک مصنوعي دنيا است، اغلب تحت عنوان باکليت شناخته مي‌شود. اين پلاستيک پيش‌گام کاملا شکل‌پذير است و مي‌توان آن را به هر رنگي درآورد و در برابر دماهاي بالا نيز شکل خود را حفظ مي‌کند. اين خصوصيات آن را به ماده محبوب توليدکنندگان، جواهرسازان و طراحان صنعتي تبديل کرده است.


تنظيم کننده ضربان قلب – ويلسون گريت‌بچ


دانشيار دانشگاه بوفالو تصور مي‌کرد که پروژه خود را نابود کرده است. به جاي استفاده از يک مقاومت ۱۰ هزار اهمي براي ساخت نمونه اوليه يک دستگاه ثبت ضربان قلب، ويلسون گريت‌بچ از يک مقاومت ۱ مگااهمي استفاده کرده بود. مدار ساخته شده سيگنالي را توليد مي‌کرد که ۱٫۸ ميلي‌ثانيه طول مي‌کشيد و سپس به مدت ۱ ثانيه متوقف مي‌شد. گريت‌بچ دريافت که با استفاده از يک جريان دقيق در اين دستگاه، مي‌توان پالس تنظيم‌شده‌اي را به دست آورد که خود را بر ضربان ناقص قلب بيماران تحميل کند. قبل از آن، دستگاه‌هاي تنظيم کننده ضربان قلب به اندازه يک تلويزيون بودند که به طور موقت، آنها را از خارج بدن به بيماران متصل مي‌کردند. اما امروزه همان کار را مي توان با استفاده از يک مدار کوچک که به راحتي درون قفسه سينه بيمار قرار مي‌گيرد، انجام داد.


بند چسبي – جورج دي‌مسترال


شايد کمي مبالغه‌آميز به نظر برسد، اما يک سگ نقش مهمي را در اختراع اين وسيله مفيد داشته است. جورج دي‌مسترال که يک مهندس سويسي بود، روزي به همراه سگ خود به شکار رفته بود که متوجه شد خارهاي آزاردهنده‌اي به پشم‌هاي سگش چسبيده است. هنگامي‌که در بازگشت وي اين خارها را زير ميکروسکوپ نگاه مي‌کرد، متوجه قلاب هاي کوچکي شد که باعث چسبيدن اين خارها به بدن سگ و جوراب‌هاي وي شده بود. مسترال چندين سال را صرف بررسي پارچه‌هاي مختلف کرد تا اينکه نهايتا نوعي نايلون را پيدا کرد که براي اختراع وي مناسب بود. با اين حال دو دهه طول کشيد تا با استفاده ناسا از اين اختراع در لباس‌هاي فضانوردان، استفاده از اين اختراع فراگير شود.


اشعه ايکس – ويلهلم رونتگن


حرف شما کاملا درست است! اشعه ايکس يا آن‌طور که در اوايل مشهور بود، تابش مجهول، پديده‌اي طبيعي است و بنابراين نمي‌توان آن را اختراع کرد. اما داستان کشف آن به عنوان يکي از جذاب‌ترين داستان‌ها در ميان ابداعات اتفاقي دنيا شناخته مي‌شود. در سال ۱۸۹۵ / ۱۲۷۴ فيزيک‌دان آلماني ويلهلم رونتگن، مشغول انجام يک‌سري آزمايش‌هاي روزمره با پرتوي کاتدي بود که متوجه شد يک تکه مقواي فلورسنت در طرف ديگر اتاق روشن شده است. يک صفحه ضخيم بين تشعشع‌کننده کاتدي وي و مقوا قرار داشت که ثابت مي‌کرد ذرات نور از ميان اجسام جامد عبور مي‌کنند. رونتگن که از اين اتفاق شگفت‌زده شده بود، متوجه شد تصاوير شفافي را از با استفاده از اين تابش باورنکردني مي‌توان تهيه کرد. نخستين تصوير از اين نوع يک تصوير اسکلتي است که رونتگن از دست همسر خود گرفته است.

ارسال به Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست: